به گزارش خبرنگار مهر، فیلم "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" به کارگردانی روحالله حجازی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی از مهمترین فیلمهای بازمانده از حضور در بخشهای اصلی جشنواره سیام فیلم فجر محسوب میشود. اما اکران محدود این فیلم در جشنواره هم سبب شد بسیاری آن را یکی از آثار شاخص سیامین دوره جشنواره فجر بخوانند فیلمی که به دلایل نامشخصی در بخش خارج از مسابقه به روی پرده رفت. محمدرضا شفیعی که تاکنون مجموعههای موفقی همچون "وضعیت سفید"، "جراحت"، "شیدایی" و... را در کارنامه تلویزیونی خود داشته است با "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" اولین تجربه تهیهکنندگی در سینما را کسب کرد. در این گفتگو در ارتباط با تولید این فیلم با وی صحبت کردهایم.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: شما مدتهاست بهعنوان تهیهکننده تلویزیونی شناخته میشوید، چطور شد تصمیم گرفتید با "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" اولین تجربه سینمایی خود را رقم بزنید؟
محمدرضا شفیعی: برای من مدیوم کار از درجه اهمیت کمتری برخوردار است و مهمتر از آن ساخت یک اثر ماندگار و با محتوا است. برای ساخت این فیلم بنده به همراه روحاله حجازی و علی طالبآبادی به یک دغدغه مشترک رسیدیم. البته همواره دو پرسش مهم برای من در آغاز هر کاری وجود دارد، اول اینکه "میخواهم چه کاری انجام دهم؟" و پس از آن "چرا باید این کار را انجام دهم؟" هرگاه پاسخ به این دو پرسش بطور مشخص شکل بگیرد، امیدوار میشوم که در آغاز یک اتفاق مهم قرار گرفتهام.
* در مورد "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" به این دو سئوال چگونه پاسخ داده شد؟
شفیعی: من میخواستم فیلمی تهیه کنم که حرفی برای گفتن داشته باشد و در عین حال آن را خوب ببان کند. "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" این ظرفیت را داشت. در مورد مسئله مهمی حرف میزد که بخش قابل توجهی از جامعه در شکلهای مختلف با آن مواجه هستند. عبور از سنتها و ورود به حدود نامعینی از رفتارها که نامش را زندگی امروزی یا همان مدرنیته گذاشتهاند.
این موضوع چالشی بزرگ در قشر میانی جامعه ایرانی است که در گذار فرهنگی، قصد دارند حال و هوای جدیدی در زندگی خودشان بدهند، بیرحمانه سنتها را زیر پا میگذارند و به جایی کشیده میشوند که قابل شناسایی نیستند. اینها مجموعهای است از رفتارهای ضد و نقیض که نتیجهای جز واخوردگی ندارد. این فیلم بطور مشخص در مورد بخشی از این جامعه طرح موضوع میکند که اتفاقا ریشههای فرهنگ سنتی هنوز محل اصلی ماخذ رفتاریشان است و به واسطه آنها گروه بزرگتری از جامعه متوسط در این رابطه بازخوانی میشوند.
گروهی که واقعیتهای وجودیاش بطور عمیق متصل به سنت است و رفتارهایش به سمت یک نوعی از آزادیخواهی بیسر و ته میرود. آزادیخواهی بیسر و تهی که در نهایت آنها را به سمت بی بندوباری سوق میدهد و چون بیبندوباری در اصالت فرهنگیشان غیرقابل قبول است، تضادهای درونیشان آغاز میشود.
نجیب بودن، عفیف بودن، با حجاب بودن و دهها صفت مترادف با این ها در آزادیخواهی بیسر و ته، مانع تلقی میشوند. برخی از آدمهای این گروه، جای ارزشها را عوض کردهاند، این کافی است تا تعاریف یکپارچه فرهنگی دچار خدشه شود و زمانی که چنین اتفاقی افتاد، آرام آرام تار و پودش از هم باز میشود. وقتی تار و پود فرهنگ یک اجتماع از هم گسسته شود، هر چقدر کوچک، حتی به اندازه خانواده آقای میم، این واهمه وجود دارد که به کل اجتماع تسری پیدا کند.
* پس "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" به نوعی یک زنگ خطر است؟
شفیعی: بله این فیلم قصد دارد با نمایش این رویداد، زنگ خطر جدی را برای متولیان و مسئولان فرهنگی کشور و بخصوص مردم، به صدا درآورده، طرح سئوال کند که چگونه باید سنتها غربال شده و مردم جامعه میبایست به چه سویی حرکت کنند. این مردم در مسیر رو به رشدی سیر میکنند که اگر چارهای اندیشه نشود به ناکجا آبادی میرسند که چیزی از ارزشها و سنتهایشان در آن باقی نمیماند.
از این تعریف بیشتر بهعنوان تقابل سنت و مدرنیه یاد میشود. این تقابل را نمیتوان کتمان کرد و برای آن چارهای نیندیشید. تجلی و شاید بهتر بگویم جلوه بیرونی و آشکار این تقابل خیلی سریع از ظاهر افراد و رفتارهای اجتماعیمان شروع میشود و به همین دلیل ما برای این که زود بتوانیم مفهوم مورد نظرمان را به مخاطب منتقل کنیم دست روی همین جلوهها گذاشتیم.
هجمه بزرگی را که ظاهربینان میتوانند به فیلم ما وارد کنند این است که این فیلم هم مثل برخی فیلمهای جشنواره امسال درخصوص و خیانت یا به عبارت دیگر سوءتفاهمات زن و شوهری است. تنها چیزی که در فیلم ما نیست همین است، اصلا فیلم ما از قواعد و اصول فیلمهایی با موضوع خیانت و سوءتفاهمهای خانوادگی تبعیت نمیکند. به نظرم این فیلمِ پر از جزئیات را باید با دقت و البته بدون سوء تفاهم نسبت به عوامل سازندهاش دید.مخاطب جمله آخرم برخی مسئولان هستند!
البته در کنار همه مفاهیم فیلم، خیلی جزیی به سوءتفاهمات زن و شوهری هم پرداختهایم البته با خط مشی متفاوت. چندی قبل رهبر انقلاب در نشستی که با بانوان داشتهاند مثالی درخصوص سوءتفاهمات بین زن و مرد یا مرد و زن آوردند که خیلی تاثیرگذار بود. ایشان این سوءظنها را به شلیک تیر به قلب طرف مقابل تشبیه کرده و نتیجه آن را شکستن قلب طرف مقابل بیان کردند. حالا چه این سوءتفاهم درست باشد چه غلط، تأثیرش فرقی نمیکند. به نظرم این آیه قرآن را باید تابلو کنیم و هر روز به آن نگاه کنیم: "إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ" واقعا بسیاری از ظنها و گمانهای ما گناه و اشتباه است و تاثیر آن شکستن قلب هاست.
* شما برای این معضل فرهنگی راه علاجی هم معرفی میکنید؟
شفیعی: وظیفه فیلم نشان دادن راه علاج نیست، فیلمساز سئوال طرح کرده و با اینکار نظر مخاطب را به نکتهای مشخص جلب میکند. این مخاطب است که با هشدار فیلمساز نسبت به ترمیم خرده فرهنگهای رفتاریاش مشتاق میشود و البته در حوزه های جدیتر این زنگ خطر میتواند متولیان امور فرهنگی را به تک و تاب بیاندازد تا نسبت به موضوع طرح شده در فیلم، جامعه را دقیقتر شناسایی کند.
* پس اینطوری شما یک فیلم دغدغهمند فرهنگی ساختهاید! حالا میرسیم به سوال دومی که از خودتان پرسیدید؛ چرا باید این کار را انجام میدادید؟
شفیعی: چون متاسفانه بخش بزرگی از جامعه با سرعت بسیار زیادی دارد به سمت این ناکجا آباد میرود. این فیلم به معظلات اجتماعی نگاه توریستی ندارد، موضوع به دست فیلم بهانه نداده که یک درام بیهدف را دنبال کند. به خاطر این نگاه غالب در فیلم است که مخاطب، در داستان دچار چرک شدن فضای ذهنی نمیشود. به تعبیر دیگر فیلم قصد سیاه نمایی ندارد.
* یعنی فیلم نگاه دلسوزانه دارد...
شفیعی: فیلم نگاه مسئولانه دارد. همه فیلمهای خوب در این حوزه، نگاه مسئولانه دارند. ما با نگاهی مسئولانه به منطقه بحرانی فرهنگهای خانوادگی، وارد این فیلم شدیم. جالب اینکه مخاطب در برخورد با فیلم همزاد پنداری قابل تاملی از خود بروز داده است. نه اینکه لزوما این داستان، داستان آنها باشد اما درک صحیحی از شخصیتها و موقعیتها داشتهاند. اکنون این بحران، مورد قابل اختفایی در جامعه نیست، بشدت ملموس است.
*ریشه این نگاه مسئولیت پذیر کجاست؟
شفیعی: در تقویت پدافند فرهنگی کشور.
*چرا؟ شما را که به عنوان یک فیلم ساز متعهد میشناسند؟
شفیعی: بنده با بسیاری از دوستان در اصول مشترکم اما مشکل اینجاست که ما در روشها با هم متفاوتیم. معتقدم باید برخورد و موضع طیف به اصطلاح اصولگرای سینما در مواجهه با مسائل اجتماعی بروز و ظهور پیدا کند و گرنه کسان دیگری این عرصه را به دست خواهند گرفت، که البته گرفتهاند.
نمیتوان فقط کسانی را که با موضوع دفاع مقدس، جنگ 33روزه و... فیلم میسازند را فیلمساز ارزشی نامید، البته حتما باید با این موضوعات فیلم ساخته و اکران شود ما هم ساخته و میسازیم، اما کار سالم ساختن در عرصه اجتماعی بسیارسختتر است. سوال من از دوستانی که به بنده میگویند در شأن شما نیست وارد این موضوعات شوید این است که اگر جنگی در کشور ما اتفاق نمیافتاد ما چگونه به بیان ارزشهایمان میپرداختیم و اگر شهدای ما امروز بودند ما را وصیت به چه اهدافی در سینما میکردند. به همین دلیل در سینمای اجتماعی اگر بخواهی حرفی متفاوت بیان کنی سریع نسبت به شما و اثرت دچار سوءتفاهم میشوند.
* فکر میکنید استقبال گسترده خاطبان، منتقدان و فیلمسازان از این فیلم در جشنواره مواضع مسئولان را تلطیف کردهاست؟
شفیعی: صد در صد، این آقایان به هیچ عنوان دنبال این نیستند که بگویند ما چند نفر بهتر از دیگران میفهمیم! قطعا زمانی که حجم سنگین مسئولیتها از دوششان پس از برگزاری جشنواره برداشته شود با هم خواهیم نشست و گفتگو خواهیم کرد و امیدواریم به نتیجه خواهیم رسید.
* پس به حل شدن مشکلات امیدوارید. فکر میکنید فیلم بدون مشکل به اکران عمومی در میآید؟
* از حضور ابراهیم حاتمی کیا صحبت نمیکنید؟
شفیعی: حضور ایشان کاملا متعهدانه و مسئولانه بود، به نظرم ایشان میخواستند با حضورشان در این فیلم به بیان محتوای اثر کمک کنند، شاید خودشان روزی در این خصوص مفصل صحبت کنند.
* در خصوص استفاده فیلم دیگری از نام "زندگی خصوصی" اعتراضی نداشتید؟
شفیعی: نام فیلم ما حدود سه ماه قبل از آن دوست گرامی رسانهای شده و پروانه ساخت دریافت کردهاست، اعتراض دوستانه ما به خودشان و بعد ارشاد و حتی اتحادیه هنوز بینتیجه است. چرایش را هم نمیدانم!
شفیعی: به نظرم برای پیشرفت هرچه بیشتر سینمای ایران باید به جوانان اعتماد بیشتر کرد. این جمله رهبری را بارها و بارها شنیدهایم اما چرا عمل نمیشود نمیدانم؛ ایشان میفرمایند: "میدان دادن به جوانان انقلابی سینما را متحول میکند".
نظر شما